چطور جزو 90 درصد معامله گران ضررده نباشیم؟

چطور جزو 90 درصد معامله گران ضررده نباشیم؟

چطور جزو معامله گران متضرر نباشیم؟

چیزها هست که به آنها نیاز دارید تا بتوانید بخشی از ۹ درصد شوید، اگر این کار آنقدر آسان بود همه می‌توانستند جزئی از ۹ درصد باشند. افراد باهوش زیادی هستند که جزئی از ۹۱ درصد دیگر هستند در واقع شما همیشه ممکن است بین این دو گروه جابجا شوید و گاهی خارج از ۹ درصد قرار بگیرید یا داخل آن بیفتید.

کاری که باید بکنید این است که استراتژی مشخصی را تعیین کنید که تمامی اجزای مدیریت پول را شامل شود ما قبلا درباره پاداش ریسک و همچنین درباره زیان صحبت کرده‌ایم باید زیان را مدیریت کنید بدین ترتیب می‌توانید در بازی بمانید.

پایبندی به استراتژی سودآور

 باید باور داشته باشید که سیستمی دارید که زمانی که برنده می‌شود بیشتر از آنچه از دست می‌دهد، می‌گیرد زیان و سود هر دو وجود خواهند داشت و هیچ کس نمی‌تواند همیشه برنده باشد پس بپذیرید که زیان بخشی از بازی است و سعی کنید آنرا مدیریت کنید در تعیین برنامه خود تا جای ممکن نظام‌مند (سیستمی) عمل کنید.

هر چه بتوانید رفتارها را منطقی‌تر کنید بهتر است همچنین نیاز دارید که به نظام خود پایبند باشید این کاری است که اکثر مردم نمی‌توانند انجام دهند چون احساسی عمل می‌کنند یعنی مثلا وقتی سه بار پشت سر هم زیان می‌کنند مثل آدم مارگزیده دچار ترس می‌شوند و یا از آن طرف، وقتی که سه بار برنده شدند احساساتی شده و دو برابر تصمیم اولیه خود سرمایه‌گذاری می‌کنند و سپس زیان می‌کنند و به مقدار آن سه برد یا حتی بیشتر ضرر می‌کنند.

بنابراین این مسئله نقطه تمرکز ماست فرض کنید که قرار است یک سیستم جعبه سیاه (بلک باکس) بسازید بدین صورت می‌توانید استراتژی خود را تعریف کنید کاری که برای شما جالب خواهد بود باید بسیار نمودارها را مشاهده کرد و بسیار دست به رسم آنها زد و بسیار از الگوها استفاده کرد فارغ از روند بزرگتر، برای من الگوها احتمالا قدرتمند‌ترین ابزارهای تحلیل تکنیکال  هستند.

مجری: برخی اشتباهات معاملاتی که باید از آنها اجتناب کرد را نام می‌برید؟

بیشتر اشتباهات معاملاتی که هنگام رفتار غیرمنطقی توسط مبتدی‌ها، آماتورها و گاهی حتی حرفه‌ای‌ها رخ می‌دهد مربوط به تعیین حجم معامله (trade sizing) است یعنی مثلا آنها زیانی می‌کنند که بیش از حد زیاد است.

احساسات در معامله گران ضررده

خب تا اینجا به نظر من مشکلی نیست این بخشی از بازی است اما مشکل مربوط به نردبان بهبودی (recovery ladder) است. وقتی که شما از نظر احساسی به زیانی که اندکی بزرگتر از انتظار باشد واکنش منفی نشان دهید و مثلا، ۱۵ یا ۲۰ درصد ضرر کنید و بعد با خود بیاندیشید:

لعنت، می‌خواهم برگردم به همان جایی که بودم!

پس باید سود ۲۵ درصدی داشته باشم و با این دیدگاه، باز هم با مبلغ بیشتری معامله می‌کنید و می‌گویید، مطمئنم که این بار اشتباه نمی‌کنم! و در واقع نمی‌توانید با فشار ذهنی کنار بیایید و دچار نوعی ناهماهنگی ادراکی می‌شوید که به شما می‌گوید باید برگردید به همان جایی که قبلا بودید در صورتی که حال خود را به عنوان شخصی در موقعیت پایین‌‌تر می‌بینید و بدین ترتیب تحت فشار قرار می‌گیرید تا باز بزرگتر معامله کنید روی چیزی که به نظرتان مطمئن است، ولی در واقع در وضعیت یک آدم گیج قرار دارید چون حس می‌کنید باید سریعا فرصتی را بیابید و به سبب این عجله به اولین فرصتی که فکر می‌کنید خوب است چنگ می‌اندازید در واقع دارید معیار خود را کنار می‌گذارید تا به جایش فرصتی به دست آورید که شما را به همان موقعیتی که قبلا بودید برگرداند؛ این روند نوعی چرخه مخرب و تنزلی است چون در آن باز هم بیش از حد معامله می‌کنید با این تصور که مجبورید بیشتر به دست آورید تا به همان جایی که بوده‌اید برگردید.

این مفهوم نردبان بهبودی است و توجه کنید! احتمالا این رفتار مخرب‌ترین رفتاری است که باعث می‌شود کسی که مثلا حسابی با ۱۰ هزار پوند دارد با ضرر پیاپی به چندصد پوند یا چند هزار پوند برسد و بعد در عمل کار را رها کند چون می‌فهمد که خراب کرده است.

مدیریت ریسک در معامله گری

مجری: آیا ۹۱ درصد معامله‌گران در این دسته قرار می‌گیرند؟

 من نمی‌گویم که ۹۱ درصدشان در این دسته قرار می‌گیرند اینطور نیست که همه آنها حساب خود را از ۱۰ هزار پوند به ۹ پوند برسانند ولی احتمالا به طور کلی در مدیریت پول روش پیوسته‌ای ندارند و تعیین حجم معامله یکی از اجزای مدیریت پول است.

فراموش نکنید که گفتم پاداش ریسک باید در مرکز این مدیریت پول باشد و اینگونه افراد دست به معاملاتی می‌زنند که سودش به ریسکش نمي‌ارزد و همچنین احتمال بردن را نمی‌سنجند و نیازموده‌اند که احتمال بردن آنها چقدر است و مصمم‌تر از آن هستند که در جایی که باید متوقف شوند در کنار نکات دیگری که گفته‌ام همه این مسائل در حیطه مبحث مدیریت پول قرار می‌گیرند و همگی اهمیت کلیدی دارند.

مجری: پس شما موافق هستید که تنها راه درست پول درآوردن این است که در طول زمان آهسته و پیوسته حرکت کرد و نه این که مثلا شاخص 80 یا کالاها را معامله کرد چون این روش در واقع قمارخانه‌ای بزرگ است!

خیر من به هیچ وجه با این نظر موافق نیستم می‌توان در تمامی این بازارهای زیرساختی معاملات سودآور داشت بازار کارآمد ایده‌آلی وجود ندارد، که واقعا تمام چیزها را مطابق ارزش واقعی آنها قیمت‌گذاری کند بلکه هر چیزی که مردم را شامل شود شامل واکنش‌ها، و واکنش‌های افراطی یا تفریطی آنها نیز خواهد بود و من اگر حس نمی‌‌کردم که لبه‌‌ای وجود دارد که بتوان روی آن راه رفت در این بازی نبودم.

مطالعه مقاله آموزش ارز دیجیتال رایگان و بخش اخبار ارز دیجیتال پیشنهاد میشود.

ارسال دیدگاه

0 دیدگاه